آیا دیزنی برای بازسازی سینمایی، انیمیشن های اشتباهی را انتخاب می نماید؟

به گزارش وبلاگ کارآفرین، دیزنی به خاطر بازسازی های انیمیشن هایش با انتقادهایی روبرو شده است. آخرین موج نقدها به عنوان مثال به پری دریایی کوچک (The Little Mermaid) وارد شد. حقیقت این است که دیزنی در بازسازی بسیاری از انیمیشن های کلاسیک خود به موفقیت مالی زیادی دست پیدا نموده است. شیرشاه (Lion King)، دیو و دلبر (Beauty and the Beast)، سیندرلا (Cinderella) و کریستوفر رابین (Christopher Robin) تنها چند نمونه از تولیدات کمپانی بزرگ دیزنی است که شخصیت های کارتونی خود را در قالبی سینمایی قرار داده است. اگرچه این فیلم ها با نقدهای متفاوت منتقدان روبرو شدند اما به موفقیت مالی دست یافتند. با این اوصاف طبیعی است تا زمانی که سودآوری این تولیدات همچنان خوب باشد، دیزنی با خوشحالی به مسیر خود ادامه خواهد داد. در عین حال این موفقیت ها فرصت هایی را برای اسپین آف های بیشتر هم فراهم می نمایند.

آیا دیزنی برای بازسازی سینمایی، انیمیشن های اشتباهی را انتخاب می نماید؟

هم افزایی برند و نوستالژی، دو عامل کلیدی این جاه طلبی های دیزنی هستند، اما واکنش انتقادی و واکنش های هواداران باعث ایجاد گفتمان منفی درباره پروژه های آینده این کمپانی می گردد. در حال حاضر، دیزنی احتمالاً به این طرح پایبند خواهد ماند، اما اگر نظر منقدان و مخاطبان در درازمدت بر اعداد باکس آفیس تأثیر بگذارد، دیزنی باید استراتژی های خود را تغییر دهد. این کمپانی انیمیشن های متفاوت دیگری دارد که می تواند آن ها را به لایو اکشن تبدیل کند و با نقدها تند و تیز مخاطبان و کارشناسان هم روبرو نگردد.

بازسازی انیمیشن های دیزنی با نقدها روبرو شده است

نقدها واردشده به بازسازی سینمایی انیمیشن های دیزنی از زمانی که این مسیر را آغاز نموده، تقریباً کاملاً ثابت و مداوم بوده است. به عنوان مثال اولین پرسشی که بارها و بارها مطرح شده این است که از اساس این بازسازی های سینمایی برای چه کسانی فراوری می شوند؛ مخاطبانشان قرار است چه کسانی باشند؟ هواداران قبلاً عاشق آثار کلاسیک اصلی شده اند، و شاید بهتر باشد که دیزنی کوشش کند فرنچایزهای لایو اکشن نوی بسازد تا بتوانند به اوجی که با مجموعه دزدان دریایی کارائیب (Pirates of the Caribbean) رسید برسد. با این حال، این نقد همواره در برابر اعداد باکس آفیس خفه می گردد. بعلاوه نقدهای در مورد امتناع دیزنی از تغییر و گفتمان پیرامون هرگونه تفاوت بین فیلم های اصلی و بازسازی های نو وجود دارد.

برای برخی فراوریات، مثلاً در شیر شاه، تغییرات اندکی اعمال شد که مخاطبان از آن ها ناراضی بودند، چرا که هیچ چیز نوی به داستان اضافه نشد. اما حالا سفیدبرفی (Snow White) که قرار است سال 2024 اکران می گردد و کاملاً با نسخه اصلی اش فرق دارد و اساساً قرار است داستان نوی را روایت کند، بحث های زیادی را پیرامون برنامه های دیزنی به همراه داشته است. گاهی اوقات، یک ترانه در نسخه لایو اکشن بهتر به نظر می رسد یا فیلم هایی مانند کتاب جنگل (The Jungle Book) توانسته اند تعادل مناسبی را در نظر به شرایط موجود و رفتن فراتر از آن پیدا نمایند. اما صرف نظر از این رویکرد، این نقدها همچنان گفت وگوهایی را ایجاد خواهند کرد، چرا که از اساس دیزنی دارد برای بازسازی انیمیشن هایش دست روی گزینه های اشتباهی می گذارد.

دیزنی همواره در کوشش برای بازسازی آثار کلاسیک است

یکی از موانع کلیدی که دیزنی در این مسیر دارد با آن روبه رو می گردد، ارتباط عمیق هواداران با فیلم های اصلی است. فراوریاتی مثل سفید برفی و هفت کوتوله در فرهنگ این شرکت جا افتاده اند. در واقع، بدون این کلاسیک احتمالاً انیمیشن اصلاً وجود نمی داشت. مخاطبان جوان تر اغلب به وسیله سرویس پخش آنلاین دیزنی + با دیزنی آشنا می شوند و شخصیت هایی مثل سیندرلا را به وسیله انتشار انیمیشن های قدیمی می شناسند. برای هواداران قدیمی تر، احساس نوستالژی زیادی را نسبت به نسخه های قبلی دارند.

تقریباً همه بچه ها، حتی بچه های طبقه میانه جامعه ما در این سوی جهان، نسخه وی اچ اس این انیمیشن ها را در خانه هایشان داشته اند. و بیشتر این بچه ها یک شخصیت محبوب دیزنی برای خود داشتند، و فکر اینکه این خاطره عالی را می توان به نوعی تغییر داد، عبث به نظر می رسد. با توجه به اینکه انیمیشن هایی مثل کمپانی هیولاها (Monsters, Inc) و داستان اسباب بازی (Toy Story) فراوریات بی نقصی هستند، اگر ناگهان آغاز به ساخت اقتباس های لایو اکشن پیکسار کنیم، تقریباً جرم است. و با این حال، ناگهان، مخاطبان به این ایده عادت نموده اند که نسخه های اخیر دیزنی مثل نسخه های محبوب قدیمی این استودیو مورد توجه قرار گیرند. موانا (Moana) و گیسوکمند (Tangled) بسیار مدرن تر از آن هستند که ناگهان احتیاج به بازسازی داشته باشند، با این حال، شایعه شده است که ستاره های بزرگی مثل فلورانس پیو برای پروژه های لایو اکشن اعلام آمادگی نموده اند. دیزنی می تواند همه این نقدها را از خود دور کند، اگر پروژه هایی را بپذیرد که شایسته بازسازی هستند و جایی برای توسعه دارند.

دیزنی انبوهی از جواهرات پنهان دارد که باید دوباره نگاهی به آن ها بیندازد

دیزنی چنان کارنامه ای غنی، پر از داستان های الهام بخش دارد که بسیاری از مردم حتی آن را تجربه ننموده اند. این کمپانی دارد از بازسازی هایی مثل مولان (Mulan) و پیتر پن (Peter Pan) سود می برد، اما واقعاً چه کسی واقعاً خوانش دیگری از نورلند یا ناکجاآباد پیتر پن می خواهد؟ اما دیزنی به جز علاءالدینها پروژه های پنهان دیگری دارد که هنوز کمی هواداران کالت دارند، اما هرگز به مقدار آن فیلم های بزرگ مورد توجه قرار نمی گیرند. برخی از این فیلم ها تا حدودی نقص هایی دارند، اما مجذوب کنندهیتی در آن ها وجود دارد که نمی توان آن را انکار کرد. این پروژه های انیمیشن پتانسیل زیادی دارند و یک بازسازی سینمایی یا لایو اکشن واقعاً می تواند به آن ها اجازه دهد تا از آنچه جلو دیده شدنشان را گرفته بگذرند و با طیف وسیع تری از مردم ارتباط برقرار نمایند، به گونه ای که در زمان اکران هرگز آن را تجربه و دریافت نکردند. مطمئناً، برخی هواداران نسبت به این انیمیشن ها احساس نوستالژی دارند، اما نه به مقدار انیمیشن های جریان اصلی. این پروژه های فرعی تر در واقع فراموش شده در نظر گرفته می شوند.

انیمیشن هایی مثل آتلانتیس (Atlantis)، سیاره گنج (Treasure Planet)، هرکول (Hercules) و لباس نو امپراتور (The Emperors New Groove) همگی عناوینی هستند که به مقدار ای بزرگ هستند که مخاطبان آن ها را به خاطر داشته باشند. اما با فیلم هایی که دیزنی تا به حال نسخه لایو اکشن آن ها را بازسازی نموده است، قابل مقایسه نیستند. برخی از آن ها، مثل گوژپشت نوتردام (The Chungback Of Notre Dame) در حال حاضر بی آنکه کسی به فکر بازسازی شان بیفتد، گوشه ای بلاتکلیف اند. در حالی که بازسازی این داستان های کمتر شناخته شده می توانند سود و نتایج مثبتی با خود به همراه داشته باشند.

همه این ها دوباره به صفحه نمایش بزرگ تعلق دارند و فضای واقعی برای بهبود نسخه های اصلی و به کارگیری روینمودهای نو و مجذوب کننده برایشان وجود دارد. به علاوه، متریالشان هنوز اشباع نشده است، چون میلیون ها کپی و خوانش دیگر از داستانشان وجود ندارد. کپی های زیادی از سیندرلا، سفید برفی و دیو و دلبر وجود دارند، اما هیچ کس کوشش ننموده مثلاً انیمیشنی مثل تیزپا (Bolt) را بازسازی کند. و اگر دیزنی در پی نسخه هایی است که فقط برای دیزنی + منتشر می گردد، پس این فرصت وجود دارد که حتی عمیق تر گردد و ریسک های خلاقانه ای را بپذیرد که علاقه مخاطب را برانگیزد. برای مثال دیدار با رابینسون ها (Meet The Robinsons) ممکن است برای دیزنی شکست بخورد، اما این ماجراجویی علمی تخیلی با ایده های بزرگی همراه است که واقعاً می توانند در لایو اکشن ظاهر شوند. دیگ سیاه (The Black Cauldron) ظاهراً از افسانه های دیزنی پاک شده است، اما تمام ساخت و سازهای یک فیلم فانتزی بزرگ را دارد. دیزنی قرار نیست سرعت بازسازی های لایو اکشن خود را کاهش دهد، اما اگر بخواهد تاکتیک ها را تغییر دهد و این فیلم های بلند از دست رفته را احیا کند، می تواند با سهولت بیشتری پیش برود.

منبع: cbr

منبع: دیجیکالا مگ

به "آیا دیزنی برای بازسازی سینمایی، انیمیشن های اشتباهی را انتخاب می نماید؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آیا دیزنی برای بازسازی سینمایی، انیمیشن های اشتباهی را انتخاب می نماید؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید