تفال به حافظ 17 اردیبهشت ماه 1401
به گزارش وبلاگ کارآفرین، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در
فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که، چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
توضیح لغت: غم تو دارم: به اندوه جدایی تو گرفتارم / مهر ورزان: عاشقان /نوش لعل: به استعاره مراد لب لعل نوشین /درآِید: فرا رسد.
تفسیر عرفانی:
به یار گفتم به غم و اندوه تو گرفتارم، گفت: غمت به سرانجام می رسد، به او گفتم ما هم گردد. گفت: اگر ممکن باشد. مقصود او از این شعر این است که دلدادگان حضرت دوست به غم جدایی از او گرفتارند و از این غم و رنج دایماً در عذابند و پیوسته مشتاق اند به وصل دوست نایل آیند؛ اما از آن جا که زمان آن برایشان نامعلوم است، پیوسته در انتظار به سر می برند و در پی هدایت هستند تا آن ها را به سر منزل مقصود برساند.
تعبیر غزل:
همیشه در کارهایت عجله می کنی. این تعجیل بی اختیار است، بهتر است بیشتر فکر کنی تا در کارهایت پیروز شوی. به قول معروف: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.
منبع: فرارو